سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می‌تازم ، تا جایی‌ که تکلیفِ شب را با ستاره‌هایش روشن کنم
 
قالب وبلاگ

عکسی که میبینید گوشه ای از استادیوم جوانان روستای چگدان است ، داستان از این قرار است که  ازساختن این استادیوم و تحویل آن به جوانان روستا چیزی نگذشته بودکه باوزش بادی نه چندان شدید حصار دور آن تخریب شده است .

 

از تحویل این استادیوم بیش از10 سال میگذرد اما مسولین بخش بشاگرد بخصوص مسئول تربیت بدنی بشاگرد و استان هرمزگان قدمی هرچند کوتاه نسبت به بازسازی آن برنداشته اند.

{مطمئن باشید درآینده دراین موردبیشتر خواهید شنید.}


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 92/5/3 ] [ 10:20 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

زن دایی_ من الان باید کجا داد بزنم! من باید کجا فریاد بزنم! این سازمان ملل و سازمان حمایت از حقوق زنان کجا هستن که به حرف من گوش بدن!

خانم های محترم شماها چرا ساکت نشستین؟ چرا هیچی نمی گین؟ چرا از حق خودتون دفاع نمی کنین؟ تازه از من میپرسین چی شده؟

بذارید براتون بگم چند وقت پیش خان دایی برام یه لب تاپ آخرین مدل خرید(کور بشه هرکی نتونه ببینه) تا وصل اینترنت بشم و بتونم توی شبکه‌های اجتماعی حرفای خودم رو بزنم و اما امان از دل غافل و حقوق از دست رفته خانم‌ها که نمیشه توی اینترنت فریاد زد و باید مستقیم رفت سازمان ملل!

ای بابا این اقدس جون همش از اون دور میپرسه که چی شده چرا من اینجوری می کنم! خب یه دقیقه گوش بدین تا مثال بزنم که ما خانم‌های ایرانی چقدر مظلوم هستیم نمونه اش اینکه میریم وسط شهر یه ساندویج بخوریم دستگیر میشیم، تو زندان رژیم میگیریم و اعتصاب غذا می‌کنیم به خاطر عروسی دختر خاله مادرشوهر خواهرم تا لاغر بشیم ایراد می‌گیرن، میاییم فوتبال بازی کنیم می‌گن با حجاب باشین، میخواییم بریم استادیوم آزادی نمی‌ذارن اون وقت این زنای غربی به خصوص سیاست مدارانشون هر کار دوس دارن می کنن! عکس میندازن و منتشر می کنن، اصلاً خودتون ببینید عکسای پایین رو بعد قضاوت کنید!

 

بعد از اینکه همسرش را از منزل بیرون کرد

***

طرح استقبال از خواهر شوهر

***

 

هیلاری: بچه ها بخندین ضایع نشه مادرشوهرش اون وسط نشسته

***

 

فریب عکاس در صد سالگی

***

 

آموزش اغتشاش هنگام ورود همسر

***

به هیچ عنوان به آقایون رو نشون ندین حتی اگر نخست وزیر باشن


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/9/9 ] [ 7:22 عصر ] [ ] [ نظرات () ]


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/9/9 ] [ 7:19 عصر ] [ ] [ نظرات () ]
نخست وزیر رژیم صهیونیستی: به هر طرف نگاه می کنم، خمینی و خامنه ای را می بینم که در جای جای خاورمیانه خیمه زده اند...

 

 

مولای ما...! بعدازظهر آن روز را به خاطر دارید؟... ساعتی قبل از آن که «سر» بدهید، ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر دادید. وقتی صدایتان در فضای غم گرفته کربلا پیچید، شیطان انگشت حیرت به دندان گزید که فرزند رسول خدا(ص) را چه می شود؟ چه کسی را به یاری می طلبد؟! در این سو که یارانش همه به خون غلتیده اند و در آن سوی دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده اند، پس، حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب دار، کدام لبیک را انتظار می کشد؟! شاید شنیده بود که اگر در «منا» ماجرای ذبح اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته ولی در کربلا سخن از «ان الله شاءأن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او ندای «هل من ناصر» بر لب دارد! فرزند زهرا، با که سخن می گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می طلبد؟! اینجا که کسی نیست! شیطان نمی دانست- و حرامیان نیز- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها. نمی دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا شروع ماجرا. تو اما، می دانستی چه کرده ای، مولای ما...

ادامه مطلب...

[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/9/2 ] [ 1:42 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

گزارش تصویری حکمی نیوز از دانشگاه ازاد اسلامی واحد بشاگرد

 

نمای دانشگاه از بیرون

 

رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد بشاگرد

 

کلاس درس دانشگاه

 

 

کلاس درس دانشگاه


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/9/1 ] [ 11:34 صبح ] [ ] [ نظرات () ]

 

روزنامه کیهان در ستون طنز خط?خطی صفحه 10 شماره امروز نوشت:

- رییس جمهور: به محض این که دولت تصمیم می گیرد مقداری پول در جیب مردم بگذارد، برخی سروصدا می‌کنند و نمی‌گذارند

ما غلط خوردیم! ما کوچیک شما هم هستیم؛ فقط این مقدار ما را بدهید، تو جیب هم نشد به حساب مان واریز کنید، باقی اش حل است، باور کنید اصلا در مورد گرانی همه چیز هیچ حرفی نمی زنیم فقط خدایی بگین کی این مقدار واریز می‌شود ما روش حساب کنیم! ضمنا اسامی آنها که نمی‌گذارند را هم به ما بدهید تا خودمان چپق شان را چاق کنیم.

- سربازان کاشف مواد مخدردر زندان‌ها، پاداش می‌گیرند

واقعا باید از مسوولان که این قدر به فکر سربازان هستند، تشکر کرد. اما اولا پاداش چی هست؟ ثانیا فقط کشف، پاداش دارد یا تحویل دادنش هم پاداش دارد؟ سرباز جماعت، اصلا مواد را از کجا شناسایی کند، یک وقت بچه را با گرد نخود و آرد برنج سرکار نگذارند، اضافه خدمت بخورد. راستی اصولا اگر سرباز جماعت کمک نکند یا شیتیل بگیرد و کشف نکند، زندان با خاک سفید چه فرقی دارد؟! یک نفر ما را روشن کند…

- رویانیان : 300میلیون هزینه کردند تا دوباره برای پرسپولیس توطئه کنند

با تشکر از ارایه آمار دقیق از سوی سردار، خواهش می کنیم اعلام کنند که ایشان چه مقدار هزینه کردند برای خنثی کردن توطئه های دشمنان. به هر حال پرسپولیس نه که تیم دولتی محسوب می شود و دولت هم اعتبارات همه را در نطفه خفه کرده، ایشان هم اصلا پولی ندارد که هزینه کند، برای ما جالب خواهد بود بدانیم که ماجرا چند چند است!

- حدادعادل: گرانی کاغذ دست اندرکاران نشر را دچار مشکل کرده است

آقا واقعا ما را شرمنده کردین. خدایی بعد از شش ماه این نکته شما، مرام کش کرد ما را! ما درمانده بودیم که چرا کسی کاری نمی کند که حالا شما قبول زحمت فرمودین و کشف کردین که بچه ها دچار مشکل شدند. البته با تشکر فراوان از این حضور به موقع در صحنه، خواهشمندیم برای حل مشکل هم یک نطقی بفرمایید. واقعا ما غریبیم!


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/8/24 ] [ 3:29 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

 

 

 

 

 


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/8/24 ] [ 3:11 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

 

و البته عشق زمان دارد: از ازل، از ازل تا ابد، از عزل تا انتصاب مجدد، از عرض خیابان تا منزل، از ارز مبادلاتی تا چهارراه استانبول، از زمان شروع انتخابات تا پایان مرحله رأی‌گیری، از عرض ارادت و احترامات فائقه تا چنان که افتد و دانی

 البته عشق انواع دارد: عشق آسمانی، عشق افلاطونی، عشق به خدمت، عشق به مردم، عشق به استاد، عشق به اشیاء، عشق به همکلاسی و …

 و البته عشق زمان دارد: از ازل، از ازل تا ابد، از عزل تا انتصاب مجدد، از عرض خیابان تا منزل، از ارز مبادلاتی تا چهارراه استانبول، از زمان شروع انتخابات تا پایان مرحله رأی‌گیری، از عرض ارادت و احترامات فائقه تا چنان که افتد و دانی.

 و البته عشق مکان دارد: پشت تریبون، در برنامه زنده تلویزیونی، در لابی همایش‌های سراسری، در حاشیه مراسم ختم اهالی سیاست، در نقاط مجاز زیر نظر اداره اماکن و برخی مناطق محرمانه.

 و البته عشق‌ورزی شیوه دارد: دل می‌دهند قلوه می‌گیرند، خبر می‌دهند سکه می‌گیرند، عرض می‌کنند ارز می‌گیرند، فسفر می‌دهند قلع می‌گیرند، وعده می‌دهند رأی می‌گیرند ، دست می‌دهند دست می‌گیرند و …

 البته هر کسی یک جوری و یک جایی عاشق می‌شود:

 انحرافی: کتاب معجزه هزاره سوم را می‌خواند، عاشق می‌شود.

 پسر اصولگرا: نوه اصلاح‌طلب را می‌بیند، عاشق می‌شود.

 پسر رییس اسبق قوه: دختر رییس سابق قوه را می‌بیند، عاشق می‌شود.

 پورمحمدی: احساس می‌کند تکلیف پیدا کرده است، بلافاصله عاشق می‌شود.

 توکلی: کاغذ چاپخانه‌اش گران می‌شود، برای آن‌که عاشق بماند، شهریه مدرسه وقفی را گران می‌کند.

 جلیلی: تصمیم می‌گیرد عاشق بشود، بلیت هواپیما را پس می‌دهد، بلیت اتوبوس می‌گیرد!

 جوانفکر: چون زیادی عاشق می‌شود، به زندان اوین می‌رود.

 حداد عادل: می‌خواهد عاشق بشود، بلافاصله یادش می‌افتد ادب مرد به ز دولت اوست.

 دانشجو: در جلسه گفتمان دانشجو شرکت می‌کند، عاشق می‌شود.

 دست چپی: به سمت راست می‌پیچد، وسطی را می‌بیند، عاشق می‌شود.

 روشنفکر امروز: تلویزیون را تحریم می‌کند، عاشق می‌شود.

 روشنفکر سابق: کتاب ژان پل سارتر را می‌خواند، عاشق می‌شود.

 زیباکلام: با خبرنگار بیگانه مصاحبه می‌کند، عاشق می‌شود.

 قالیباف: دلش می‌خواهد عاشق بشود، ولی تهران را برای عاشقی کوچک می‌بیند.

 قزوه: وبلاگش را به‌روز می‌کند، عاشق می‌شود.

 مطهری: کلکسیون امضای رفقا را جمع می‌کند، عاشق می‌شود.

 نادران: از کارخانه آرد به مجلس می‌رود، عاشق می‌شود.

 نیکزاد: مسکن مهر می‌سازد، در عین مهرورزی عاشق می‌شود.

 یک دیپلمات: می‌خواهد به مجموعه ورزشی برود، عاشق می‌شود.

 یکی از مردم: یارانه واریز می‌شود، عاشق می‌شود.

از خبرگزاری ایسنا نوشته بهمن پورجمشید


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/8/24 ] [ 3:8 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

 

روزی روزگاری مادری داشت آشپزی می‌کرد. کودک «نق‌نقو» و «فضولش» هم در آن حوالی بود و داشت آبنبات کثیف و روی خاک افتاده‌ای را لیس می‌زد. مادرش که شاهد چنین صحنه رقت‌انگیز و البته حال به‌هم‌زنی بود، برای آنکه به زبان خوش آبنبات را از دست بچه بگیر:

ننه: «پسر گلم! نخور اون آبنبات‌رو»

گل‌پسر:«دلم می‌خواد به‌تو چه؟»

ننه:«خب آخه این افتاده رو زمین بهش مورچه چسبیده»

گل‌پسر:«بچسبه به توچه!»

ننه:«خب آخه می‌خوری دلت درد می‌گیره»

گل‌پسر: «بگیره به تو چه؟»

ننه:«خب اگه دلت درد بگیره به سروصدا میفته‌ها. بعد هم بوهای بد میاد!»

گل‌پسر:«باید به تو چه؟»

ننه:«آها! اون وقت اگر اینجوری بشه چنان با پشت دست می‌زنم تو دهنت که شیش دور بچرخی دور خودت»

گل‌پسر که شنیدن این حرف براش گرون تموم شده بود شروع کرد به بالا و پایین پریدن و کوبیدن گا روی زمین و ادامه داد…

گل‌پسر: «پس من هم دست‌چخت تو رو نمی‌حورم!»

ننه:«برای چی؟»

گل‌پسر:«آخه توش مورچه داره»

ننه:«تو از کجا می‌دونی؟»

گل‌پسر:«می‌دونم!»

ننه:«از کجا می‌دونی؟»

و در این هنگام بود که به دلیل بالا و پایین پریدن بیش از حد، مقداری از همان بوها در فضا پیچید و کام حضار را تلخ کرد! درست در همین زمان بود که «گل‌پسر» قصه ما، فرصت را برای اثبات حقانیت خود مناسب دید و با صدای بلند و رسا و خیلی هم قاطعانه گفت: «دیدی گفتم تو غذات مورچه هست! من ازش نمی‌خورم!»

***

حالا این ماجرا شده قضیه انگلستان و غرب و آمریکا و خلاصه همان اراذل و اوباشی که ایران ناقض یک موضوع «من‌درآوردی» به اسم حقوق بشر می‌خوانند.

 

 

ماجرای رسوایی اخلاقی ژنرال «پترائوس» رییس سازمان جاسوسی آمریکا«سیا» و لو رفتن ماجرای آزارجنسی کودکان در شبکه ملی انگلستان که آدم را یاد رسوایی اخلاقی «بیل‌کلینتون» رییس جمهور سال‌های 1371 تا 1379 می‌اندازد و کلی ماجرای «بدآموزی‌دار» دیگر آدم را یاد آن «گل‌پسر» می‌اندازد که هر کاری می‌کرد می‌انداخت گردن غذای مادرش. غذایی که هرگز آن را نخورده.

حالا هم لابد آنچه «نقض‌حقوق‌بشر» در ایران خوانده می‌شود، سبب بروز این آبروریزی‌ها و گندکاری‌ها در غرب است. فقط همین مانده که جزغاله شدن صدها هزار آدم بیگناه در «هیروشیما» و «ناکازاکی» توسط بمب‌های اتمی آمریکا را هم گردن ایران و «نقض حقوق بشر» در کشورمان بیندازند!

این‌طور که به‌نظر می‌رسد، «بادمعده» دارای جایگاهی بلند و رفیع در سیاست‌های غرب خصوصاً انگلستان دارد چون همین شبکه «بی‌بی‌سی» به‌عنوان ارگان سلطنتی کشوری که بریتانیای کبیر!!!! خوانده می‌شود، روز و شب دارد داد می‌زند که «نقض‌حقوق‌بشر» در ایران وجود دارد اما یک‌دفعه از داخل خودش صدای ماجرای «کودک‌آزاری و…» به بیرون درز می‌کند!


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/8/24 ] [ 3:1 عصر ] [ ] [ نظرات () ]

اینکه بعضی‌ها هنوز وارد گود نشده اعلام می‌کنند که حریف را لنگ خواهند کرد خودش یک مورد جالبی است و البته کم هم نیستند کسانی که هنوز کاندیدا نشده‌اند اما رأی‌های خودشان را می‌شمارند و اعلام نتیجه می‌کنند و گاهی هم ادعا می‌کنند در همین انتخابات برگزار نشده، حق و حقوق‌شان پایمال شده و تقلب رخ داده است!

اینکه بعضی از عزیزان صاحب بلیط رفت و برگشت به پاستور هستند هم اصلاً به کسی ربطی ندارد حتی شما دوست عزیز.

ضمنا توجه بفرمایید رنگ عوض کردن بعضی ها هم شامل همین توضیحات می شود.

یک آدم ممکن است به هر دلیلی بنشیند کنار دست یک نفر دیگر، اینکه هیاهو ندارد.

اینکه همه تقصیرها آیا گردن یک نفر است یا 2نفر مقصر هستند یا آتکه 3نفر یا حتی بیشتر، یک موضوع مهمی است که بعضی ها دوست دارند بدانند مثلاً اینکه چند نفر در موضوع بالارفتن نرخ ارز یا اختلاف تاریخی یا دعوای سیاسی بین بزرگان مقصر هستند.

وقتی کسی بوق می زند پیغام خاصی دارد که بهتر است شنیده شود زیرا اگر شنیده نشود بوق ادامه یافته و گوش شنوده بیچاره را از بیخ و بن کر می فرماید.

گویا سه سال قبل برای اینکه یک جای خوش آب و هوایی، مشتری دست به نقد پیدا کرده بود، اما یک عده موجودات جماق به دست و مزدور نگذاشتند این معامله شیرین سر بگیرد.

آخرین مطلب اینکه در کشاش حمله بعضی ها به خیابان های تهران، یک عده از عزیزان آمده اند گیر الکی داده‌اند به دانشگاه آزاد و یک حرف هایی می زنند که بهتر است ما پیگیری نکنیم.

چراکه دانشگاه آزاد همانطوری که از اسمش پیدا است باید کلاً آزاد باشد همانطوری که در ریاست قبلی بود.


[ یادداشت ثابت - جمعه 91/8/20 ] [ 12:26 صبح ] [ ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 52921